آیدین آغداشلو، در نشست «اقتصاد هنر» که در خانه هنرمندان برگزار شد، در مورد وضعیت فعلی خرید و فروش آثار هنری در کشور گفت:نگارخانه داران ما در طول این پنج دهه ای که از عمر آنها میگذرد، آموختهاند که باید چگونه کار کنند منتهی در ایران این شکل قضیه فرق می کند چون در کشور ما هنگام فروش اثر خود هنرمند دخالت می کند، گاهی مجموعه داران، نگارخانه داران را دور می زنند و در نهایت من گمان می کنم کسانی که این کار را از حیث کالا عهده دار هستند، به دانشهای بیشتری نیاز دارند چراکه این شغل باید طی زمان جایگاه خود را پیدا میکرد اما اینطور نشده است.
این نقاش پیشکسوت ادامه داد:حتی گاهی مجموعه داران قیمت کالاهایشان را به صورت تصنعی بالا می برند تا قیمت آثاری که در انبارهایشان نگهداری می شود، بالا برود. اینها نشان می دهد، مرتبه های حرفه ای خرید و فروش آثار هنری هنوز برای ما جا نیفتاده است تا آنجاکه باعث شده، حساب و کتاب نگارخانهها را هم بهم بریزد.
آغداشلو سپس به بحرانی بودن وضعیت فعلی اشاره کرد:الان در یک دوره بحرانی هنرهای تسجمی بسر می بریم و همه باید استقامت کنیم. مهم تر از همه این است که هنرمندان باید کار نگارخانه داران را محترم بشمرند. من همیشه از مشاوره نگارخانهداران در تعیین قیمت آثارم استفاده کرده ام. احترام هنرمند به حرفه فروش آثار هنری کلید اصلی در این میان است.
او در مورد رابطه اقتصاد و هنر اظهار داشت:اثر هنری بعد از اتمام، تبدیل به کالا می شود و از اینجا به بعد تمام قوانین مربوط به کالا در مورد آن صدق می کند. اگر صاحبان نگارخانه ها، این بخش را عهده دار باشند، کاری حساس و حیاتی را انجام میدهند. وقتی اثر هنری کالا می شود، باید به متخصصان آن محول شود مانند منتقدها، مجموعه داران و ده ها حرفه و شغلی که در این میان انجام وظیفه می کنند تا اثر بدست مردم برسد.
آغداشلو در مورد تاثیر حراجی های خارجی بر وضعیت اقتصاد هنر داخلی نیز گفت:سه حراج بزرگ ساتبی، بونامز و کریستی از قرن 18 کار خود را آغاز کردند. تاثیر حراجها در این است که به صورت تقریبی سطح قیمتهارا مشخص می کنند ولی در ایران این کار درست درک نشده است.
او برای هنرمندان شرقی سه نوع قیمت تعریف کرد:هنرمندان ایرانی، چینی، هندی و شرقی صاحب سه نرخ برای آثار خود هستند. اول نرخ حراجیهایی است که کارهایشان در آنها به فروش می رود و سابقه زیادی در کشورهای آنها ندارد. درعین حال نمی شود به طور قطعی روی این نرخ حساب کرد که متاسفانه هنرمندان ما روی این نرخ خیلی حساب باز کردهاند.
او در توضیح دو نوع دیگر نرخ ها ابراز داشت:دسته دوم نرخ داخلی بازار یک هنرمند است و نرخ سوم بازار فروش آثار هنرمندان در خارج از کشور است که اتفاقات یک بازار طبیعی است اما روی این نوع هم نمی توان خیلی حساب باز کرد. پس تنها بازاری که برای هنرمندان ما باقی می ماند، بازار داخلی است.
حمید سوری، منتقد هنری نیز در بخش دیگری از این نشست در مورد اهمیت نگارخانه در اقتصاد هنر عنوان کرد:هنر طبعا وجوه متنوع زیبایی شناسی، جامعه شناسی، معنوی و.. دارد اما هیچیک از وجوه، بدون درنظر گرفتن چگونگی ارائه و مورد توجه قرار دادن توسط دست اندرکاران مورد توجه عموم قرار نخواهد گرفت. از این رو کسانی که دستی در خرید و فروش آثار هنری دارند، می توانند فضایی ایجاد کنند که آثار هنری با مخاطبین آنها مواجه شود.
به گفته او اگر نگارخانه ها فعالیت نکنند، آثار هنری در جایگاه واقعی خود قرار نمی گیرند:وقتی مجموعه داران و نگارخانهها نباشند، آثار هنری در جایگاه واقعی خود قرار نخواهند گرفت. برای همین مکانیزمی باید آثار را بدست مصرف کنندگان برساند که نگارخانهها در این فرایند جای دارند.
نظر شما